۱۳۹۱ دی ۸, جمعه


خطر به زنان مطلقه نزدیک می شوید!


مدیرعامل  ،مدیرمالی شرکت را به اتاقش احضار کرد . بعد از کمی حاشیه رفتن گفت: 
- با توجه به شرایط خاص خانم ف فکر می کنم بهتر باشه شما به عنوان یک مرد متاهل ازش دوری کنی!
- چه شرایطی ؟
- خوب از منابع انسانی اطلاع دادن که مطلقه است.
فردایش میز خانم ف از اتاق حسابداری خارج و در عمومی ترین مکان شرکت کناز میز منشی قرار گرفت.
با توجه به رشد آمار طلاق در جامعه ، زنان مطلقه بخش بزرگتری از جامعه را تشکیل می دهند، اما آیا این به معنی آسان تر شدن مشکلات آنان پس از جدایی از همسرانشان است؟
در بسیاری از موارد زنان جوان برای پیدا کردن مکانی مناسب زندگی آنقدر دچار مشکل می شوند که ترجیح می دهند به خانه پدری برگردند.  
مونا یک زن 28 ساله مطلقه است ، می گوید که پس از جدایی ، سعی کرده مدتی استقلال اش را جفظ کند پس آپارتمانی در منطقه نزدیک محل کارش اجاره نموده ، اما یک روز مدیر ساختمان در خانه اش را می زند و نامه ای به او نشان می دهد حاکی از آنکه تمام ساکنان آپارتمان خواهان فسخ قرارداد اجاره او هستند، وقتی دلیل را جویا می شود می گویند که این آپارتمان محل زندگی خانواده هاست! 
اما واقعا زنان مطلقه/ بیوه بمب های سکس هستند؟ آیا واقعا دلیلی برای اینگونه برخوردها وجود دارد؟
در این باره با دکتر رزگار آویژه ، سکس تراپ گفت گو کرده ایم:
1) به طور کلی چه تفاوتی بین مشکلات زنان مطلقه در جوامع سنتی و مدرن قائل هستید؟

مهمترین وجه تفاوت مشکلات یک زن مطلقه یا همسر از دست داده در ایران (به عنوان یک جامعه سنتی) با یک جامعه مدرن، ازدواج مجدد است. در قوانین ایران موانع بسیار زیادی برای حق حضانت از کودکان توسط مادر وضع شده است اما همین حقوق اندک نیز با ازدواج مجدد زن از او گرفته می شود. همین مسئله باعث شده که بسیاری از این زنان نیازهای روحی و عاطفی خود را فراموش و فکر ازدواج مجدد را از سر بیرون کنند. طبق آمار سازمان ثبت احوال، تعداد زنان مجردی که پس از فوت شوهر تنها زندگی می کنند هفت برابر مردانی است که پس از فوت همسرشان تنها زندگی می کنند. این در حالی است که مقایسه آماری ایران با جوامع غربی نشان می دهد که نسبت ازدواج های مجدد مردان ایرانی به مردان غربی 6 درصد بیشتر و نسبت ازدواج های مجدد زنان ایرانی 36 درصد کمتر از زنان غربی است.
 زن تنها شده بر اثر طلاق یا فوت همسر با مشکلات عدیده ای در ایران روبروست. تنهایی، مشکلات مالی و اجتماعی، محرومیت جنسی و آسیب های روانی در کنار سختی های نگهداری از فرزندان از این جمله اند. از طرفی نگاهی که مردان و حتی پسران نوجوان ایرانی به این دسته از زنان دارند خود به قدر کافی آزار دهنده است. نگاهی که اغلب حاکی از تلقی شی انگارانه از زنان و دیدن آنها به شکل طعمه آماده جنسی است. همین نگاه است که در کنار موانع فرهنگی، قانونی، خانوادگی و اجتماعی، اغلب باعث انزوا و تنهایی و دوری از فعالیت های اجتماعی زنان مطلقه و تنها می شود.
 زنان مطلقه و همسر از دست داده مجموعه ای از ناامیدی، اندوه، افسردگی و محرومیت جنسی را با خود دارند. در حالیکه در یک جامعه مدرن، زنان تنها از امنیت اجتماعی و حقوق فردی و اجتماعی مناسبی برخوردارند و هنگامی که وارد رابطه با مرد دیگری می شوند چندان نگران قضاوت و دخالت های بی جای خانواده و اطرافیان و قربانی شدن و مورد سواستفاده قرار گرفتن نیستند.
2 )یک تصور عمومی وجود دارد که زنان مطلقه/ بیوه  آسان تر وارد روابطی می شوند که منجر به سکس می شود. این تصور را چقدر به واقعیت نزدیک می دانید؟نقش عدم وجود مانع تعهدآوری به نام بکارت را در مورد وضعیت زنان مطلقه / بیوه چقدر میدانید؟ برای مثال عموم معتقد اند آگاهی مردان به این مساله باعث افزایش پیشنهاد سکس به این زنان می شود.

طرح این سئوال مصداقی از تحلیل‌های مبتنی بر شهود عامیانه یا (common sense)  است.                                                                                                                                                                                                                                  
   استناد به شواهدی محدود جهت تایید تعمیم‌های مربوطه، از ویژگی‌های ماهوی چنین تحلیل‌هایی است. اصولا وقتی خود سکس در نهادهای پژوهشی ما موضوعیت ندارد و تحقیق درباره آن همواره اقدامی خلاف امنیت و مصلحت ملی و شمرده می شود دیگر مسائل مربوط به آن از جمله میزان روابط جنسی زنان مطلقه / بیوه نسبت به دختران و نقش وجود و نبود بکارت در دختران در روابطی که به سکس می انجامد و چگونگی بروز رفتارهای جنسی در زنان مطلقه و تفاوت آن با دختران چندان مجل تحقیق و بررسی پیدا نکرده است.
وقتی هنوز رشته های جامعه شناسی جنسی یا سکسولوژی اجتماعی در هیچ یک از سطوح آموزشی ما وارد نشده است و معدود پژوهش های دانشجویان و اساتید رشته های جامعه شناسی، روانپزشکی و روان شناسی اجازه طرح عمومی ندارند و محرمانه تلقی می شوند پاسخ دقیق و مستند به این گونه پرسش ها بسیار دشوار است. بنابراین هرگونه پاسخ من به این دو سوال مطلقا پشتوانه پژوهشی ندارد.
با این وجود معتقدم خود بکارت هرگز مانعی برای ایجاد و انجام یک رابطه جنسی نیست. آمار بالای دخترانی که علی رغم داشتن بکارت تجربه های متعدد و متفاوت جنسی داشته اند موید این ادعا است؛ 31 درصد دختران دبیرستانی در شهرهای بزرگ و 67 درصد دختران دانشجوی دانشگاه های دولتی و آزاد در یک نظر سنجی انجام شده در سال 90 توسط کلینیک سلامت جنسی وزارت بهداشت، تجربه حداقل یکبار از اشکال مختلف سکس (آنال سکس، اورال سکس و...) با جنس مخالف خود را داشته اند. (بدون اینکه بخواهم به درصد بالای جراحی ترمیمی بکارت که اخیرا متداول و همه گیر شده است اشاره ای داشته باشم).
می خواهم نتیجه بگیرم که تغییرات اجتماعی و مخصوصا شتاب تند تغییرات فرهنگی در جامعه جوان ایران باعث شده بخش زیادی از جمعیت دختران بدون اینکه منتظر ازدواج باشند یا بکارت را مانع جدی برای سکس بدانند وارد رابطه جنسی با دوست پسران خود می شوند. این در حالی است (همچنان که در پاسخ به پرسش نخست شما گفتم) زنان مطلقه و بیوه هرچند مانعی به نام بکارت برای انجام رابطه جنسی با مرد دلخواهشان ندارند اما موانع گوناگون دیگری بر سر راهشان است که باعث می شود اغلب آنها از ایجاد رابطه جنسی با مردان دور و برشان پرهیز داشته باشند. آمار بالای ابتلا به انواع اختلال اضطراب و افسردگی و حتی خودکشی در بین این گروه، نشانگر مشکلات عدیده و جدی زنان مطلقه و بیوه در جامعه ایران است.
3) اینطور گفته می شود که زنان پس از تجربه کردن سکس ، توانایی کمتری در کنترل تمایلات جنسی خود دارند پس زنان سابقا ازدواج کرده نسبت دوشیزگان هم سن و سال خود تمایل بیشتری به رابطه جنسی دارند ؟

تمایلات جنسی زنان خیلی متاثر از عوامل اجتماعی و فرهنگی است و گرایش آنها در برابر محرک های جنسی با گذشت زمان بیشتر دستخوش تغییر می شود. اما در حقیقت تمایلات جنسی ربط چندانی به تجربیات جنسی ندارند. مثلا زنان مذهبی گرایشات کمتری به رابطه جنسی دارند اما دخترانی که در معرض مدام توجه و کلیشه های جنسی مردان هستند تمایل زیادی به انجام رابطه جنسی دارند. ضمن اشاره به این نکته که بیشتر دختران در تصمیمات خود درمورد رابطه جنسی تحت تاثیر همسالان شان هستند باید بگویم زنانی که تحصیلات بالاتری دارند، فعالیت های جنسی متنوع تری را تجربه می کنند و این مسئله ربط زیادی به مطلقه و بیوه بودن یا نبودن آنها ندارد.
دختران در انتخاب شریک جنسی خود بسیار دقیق و محتاط هستند. چون آنها هستند که در معرض باردار شدن قرار دارند و ممکن است مجبور شوند از یک بچه نگهداری کنند. شریکی می خواهند که با آنها بماند و از فرزندشان نگهداری کند. حتی برایشان مهم است که با کسی وارد رابطه بشوند که وضعیت مالی قابل قبولی داشته باشد تا بتواند کیفیت بهتری به زندگیشان ببخشد. 
می بینیم تا اینجا مسئله ی بکارت عامل تعیین کننده ای برای بروز تمایلات جنسی نیست. دو عامل بلوغ و فشار دوست و شريك، تعيين كننده میزان فعاليت جنسی در دختران هستند. اين نکته که دوستان يك دختر از نظر جنسی فعال هستند يا نه، نقش عمده تري در زندگی جنسی او دارد. 
در مقابل زنان مطلقه یا بیوه یا زنانی که تجربه رابطه جنسی واژنی داشته اند ممکن است اصلا ارگاسم را تجربه نکرده باشند. آنها معمولا مهارت هاي رفتار سكسي شان را تا سال ها پس از ازدواج توسعه نداده اند. حتی ممكن است اصلا خودارضایی و یا اورال سکس را هم تجربه نکرده باشند. به همین خاطر احتمال زیادی دارد دچار سرد مزاجی شده و یا درگیر ناهنجاری های جنسی مزمن باشند و از تکرار تجربیات ناخوشایند گذشته پرهیز کنند. این نکته را نبایست از نظر دور داشت که درصد بالایی از آمار طلاق در ایران به خاطر ناهنجاری ها و مشکلات جنسی است.
اما نکته اصلی این است که چه زنان مطلقه و همسر از دست داده و یا دختران باکره چنانچه در یک رابطه نرمال، ارگاسم را تجربه کرده باشند همواره مشتاق تکرار این تجربه هستند. و می دانیم که ارگاسم نیز صرفا به رابطه واژنی بستگی ندارد. درصد زنانی که با اورال سکس به ارگاسم می رسند بیشتر از آنهایی است که صرفا با سکس واژنی ارگاسم را تجربه کرده اند.

 پ.ن:   متن بالا در مجله #وزین_نامه اتشار یافته  است .به دلیل بحث انگیز بودن موضوع دوباره منتشر می شود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر